به گزارش خبرنگار وسائل، خاورميانه به تعبير بسياري از صاحبنظران ژئوپليتيك، هارتلند جهان است. در نظريههاي كلاسيك، اهميت منطقه خاورميانه به دليل منابع فراوان زيرزميني و موقعيت برتر جغرافيايي آن بود، ولي آنچه در سه دهه اخير به يكي از زيرساختهاي اساسي و تعيينكننده تحولات خاورميانه تبديل شده، ايدئولوژي هاي مقاومت اسلامي، هويتبخش و مبارزهطلبانه بوده است كه در پي انقلاب اسلامي از پراكندگي و در حاشيه بودن خارج و ابعادي فراگير و حضور جدي در متن تحوّلات خاورميانه ايفا كرد.
با توجه به مباني نظري و ريشههاي كسب قدرت در اسلام، ميتوان از فرهنگ مقاومت و روحيه شهادتطلبي به مثابه يك مؤلفه قدرت نرم كشورهاي مسلمان ياد كرد. مقاومت و شهادت در انديشه سياسي شيعه، عامل نجاتبخش و يك هدف راهبردي تلقي ميشود كه خاستگاه آن اعتقادات و باورهاي ديني مردم مسلمان است.
حضور اين دو عنصر در حيات سياسي و اجتماعي مسلمانان، نقش برجستهاي در به وجود آوردن هويت ديني، فرهنگي و بومي مسلمانان داشته و در هر دورهاي كه از آن غفلت شده، بيچارگي و ذلت را به دنبال داشته است. از سوي ديگر، دشمنان با دسيسههاي مختلف به دنبال به چالش كشاندن مقاومت اسلامي در خاورميانه هستند.
بيداري اسلامي كه در سال هاي اخير از تونس شروع و در مصر به اوج خود رسيد و سپس با استمرار در ليبي، يمن، بحرين و غيره همچنان در اوج است، مسيري برگشتناپذير دارد و چهره خاورميانه را دگرگون خواهد كرد. اين تحوّلات اتفاقي ساده و خطي نبوده، بلكه بسيار پيچيده و محصول سالها انتظار و كنش توأمان و علل و عوامل گوناگون بوده است كه عنصر مقاومت اسلامي برجستهترين آنها است.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و قدرتيابي اسلام سياسي در ايران، گسترش حوزه گفتمان مقاومت اسلامي نه تنها از خلال مباحث سياسي، بلكه از طريق ديگر فعاليت هاي فرهنگي و عمراني نيز در دستور كار قرار گرفت. اگر در طول ساليان، گفتمان غرب كوشيد تا با استعمار، حوزه نفوذ خود را در اقصي نقاط جهان گسترش دهد، گفتمان مقاومت اسلامي نيز كوشيده است تا دال هاي خود را در جهان، به ويژه منطقه خاورميانه فراگير سازد.
مقاله«مؤلفه هاي فرهنگي گفتمان مقاومت اسلامي در جهان اسلام» به قلم مهدي ناظمي اردكاني دانشيار دانشگاه جامع امام حسين (ع)و مسئول گروه انديشه و مطالعات فرهنگي و صفرعلي خالديان دانشجوي دكتراي مهندسي سيستمهاي فرهنگي، دانشگاه جامع امام حسين (ع) در فصلنامه مطالعات سياسي جهان اسلام(علمي- پژوهشي) سال هفتم، شماره2 ،پياپي 26 ،تابستان 1397(صفحه 59-86 ) به رشته تحریر درآمده است.
اين مقاله با بهرهگيري از روش توصيفي ـ تحليلي در پي پاسخ به اين پرسش اصلي پژوهش است كه مهمترين مؤلفههاي فرهنگي گفتمان مقاومت اسلامي در خاورميانه كداماند؟
اين مقاله با محوريت تبيين و تحليل مؤلفههاي فرهنگي مقاومت اسلامي در خاورميانه بر اساس نظريههاي لاكلا و موف نگارش يافته است. اين نظريه عنوان ميدارد كه جهان گفتماني جهاني مملو از تضادهاست و گفتمانها از تضادها زاده شده و ميكوشند تا از خلال غيريت، مكان هژمون را به خود اختصاص دهند. در اين مقاله بر مبناي نظريه مذكور، ضمن تعريف اوليه مفاهيم نظري يعني تحليل گفتمان، سعي شد تا تصويري از مؤلفههاي گفتمان مقاومت اسلامي ارائه شود. گفتمان مقاومت اسلامي به لحاظ تاريخي دربرگيرنده سه موج با ويژگيهاي خاص خود است.
پادگفتمان هاي آن يعني جريانهاي بنيادگرايي سلفي و نيز امپرياليسم ليبراليستي به رهبري امريكا است. همچنين مؤلفههاي گفتمان مقاومت اسلامي نيز از خلال برخي از مدارك و نمونه هاي گفتماني با تأكيد بر انقلاب اسلامي مورد بحث قرار گرفت و مشخص شد كه سه عنصر «اسلام سياسي»، «هويت ملي» و «اعتقاد ديني» دالهاي مركزي در اين گفتمان هستند كه هر كدام به نوبه خود در ضديت با دالهاي مركزي گفتمانهاي بنيادگرايي و ليبراليستي خود را تعريف ميكنند. وضعيت و شرايط كنوني خاورميانه حاكي از آن است كه تلاش براي نشستن در جايگاه هژمون و گستراندن دالهاي مركزي سبب شده است تا گفتمانهاي غرب و مقاومت با يكديگر در تضاد قرار بگيرند.
اتفاقات و تحولات در كشورهايي چون تونس، مصر و بحرين، عراق، يمن وغيره نشان ميدهد كه برخي از دالهاي گفتمان مقاومت اسلامي در اين جريان به طور وسيعي مورد استفاده قرار گرفتهاند و مأمني براي افرادي بودند كه از دوگانه استبداد و استعمار به تنگ آمده بودند.
از سوي ديگر نبايد از ياد برد كه اگرچه فاز استبدادي حاكم بر خاورميانه از يكسو و نفوذ امريكا و صهيونيسم در حكومتهاي منطقه از سوي ديگر گفتمان مقاومت اسلامي را با ضديتبخشي تقويت ميكند، اما گفتمان مقاومت اسلامي هنوز در بسياري از كشورهاي منطقه دالهاي شناور خود را معنادهي نكرده است و هنوز اين دالهاي شناور در عرصه گستردهاي از بار معنايي شناور هستند كه در صورت توجه جدي به آنها، ميتوان خاورميانه را بر اساس گفتمان مقاومت اسلامي مهندسي و سپس مديريت كرد.
يافتههاي این تحقيق حاكي از آن است كه اعتقاد ديني، هويت ملي و ايدئولوژي اسلام سياسي مهمترين مؤلفههاي فرهنگي مقاومت اسلامي هستند كه در ايجاد، تقويت و استمرار گفتمان مقاومت اسلامي در خاورميانه و همچنين غلبه بر گفتمانهاي غربي و يا بنيادگرا نقش اساسي دارند و غفلت از هر كدام از اين مؤلفهها باعث خواهد شد تا گفتمان مقاومت اسلامي از سوي گفتمانهاي معاند به چالش كشيده شود.
علاقه مندان به منظور دریافت فایل pdf این مقاله می توانند اینجا کلیک کنند./204/241/ح